تنها چيزي كه مي تونم در ادامه اين پست زيبا بنويسم اين ترانه از آقاي اصفهاني هست ...
تو ستاره غريبي تو شکوه باور منشب عاشقيست يارا بنشين برابر منتو چه کرده اي که با تو شده عشق تار و پودمتو چه کرده اي که عمريست پي تو در سجودمتو چه کرده اي که عمري ز پيت دويده ام منبه خدا قسم که با تو به خدا رسيده ام منچه شکسته ايستادي، چه شکسته تر پريديبه طواف عاشقانه حرم خدا رسيدي، حرم خدا رسيدي.....
و در انتها اين آخرين نوشته ام تقديم به شما ...
پاي که در کوچه عشق نهادم
خنديدند و آب بدرقه ام کردند
گفتند برمي گردي
نمي دانستم اين آب
بدرقه مسافر ديروزين اين کوچه بود
که من اکنون پاي در جاي پاي گمشده او مي نهم
هنوز صدايشان در گوشم مي پيچد
مي گويند: برو، خاک اين کوچه هنوز باکره است