وبلاگ :
يادداشت :
براي تو........
نظرات :
6
خصوصي ،
43
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
صليب نقره اي
روزها وشب هاي گريه تما م شدني نيستند بغض ميکنم براي گذشته حال اينده بغضها ميترکند لحظه ها خيس ميشوند پاييز مي ايد ميرود عقربه ها حرکت ميکنند زمان اما نفس نميکشد مرده رنگ باخته سفر کي آغاز ميشود؟ شوق کي رها ميشود؟ چيزي به طراوت نمانده زمان اما مرده يخ زده مثل زمين خسته از پاييز وزمستان فنجان خالي ونقش بسته را نگاه ميکند طوفان تمام ميشود بهار مي آيد زمان زنده ميشود رويا حقيقت ميشود آه اگررويا نبود هرثانيه فرياد بود واشک