هيچكس مثل لنگه كفش كودكي هايم مرا نفهميد ...
صداي پاي عابران وقتي مي رسد مورچه ها چه بي صدا مي ميرند ...
عشق تلاقي دو نگاه سادست در حسرت يك بوسه