• وبلاگ : 
  • يادداشت : آن دو چشم درشت و سياه
  • نظرات : 7 خصوصي ، 70 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    کيه که آخر ديوونگيه واسه چشمات
    کيه جز من که مي ميره واسه لحن خندهات
    کي برات قصه مي گه شبها که خوابت نمي ره
    کيه پا به پات مياد وقتي که بارون مي گيره
    کيه وقتي تشنته تو ابرها بلوا مي کنه
    اگه يه جرعه بخواي کوير رو دريا مي کنه
    يه شب موي تورو به صدتا مهتاب نمي ده
    خودش مي سوزه ولي تن به سايه و آب نمي ده
    اون منم که عاشقونه شعر چشمات رو مي گفتم
    هنوزم خيس مي شه چشمام وقتي ياد تو مي افتم
    هنوزم ميايي تو خوابم تو شبهاي پر ستاره
    هنوزم مي گم : خدايا ! کاشکي برگرده دوباره !