خورشید من اى آرام بخش لحظه هاى دیوانگىام ، کاش می دانستى چگونه بى تاب تو ام کاش مى دانستى چگونه شنیدن
هر بار طنین صداى مهر بانت روحم را چون پر ستویى مشتاق در هواى تو به پرواز در مى آورد.کاش مىدانستى
تنها حضور توست که مىتواند گر ما بخش روز هاى سرد زندگى من باشد..من براى با تو بودن نذر کرده ام.نذر
کرده ام که بیایى و من چشمانم را قربانى کنم.بدان تا ابد تا دور دست ها منتظر تو خواهم ماند
![](http://i4.tinypic.com/23u1t7c.jpg)
باز هم با نام تو افسا نه اى گلریز شد
باز هم در سینه ام عشق تو شور انگیز شد
باز هم همراه بوى میخک و محبو به ها
خاطراتم پر کشد با یاد تو در کوچه ها
باز هم وقتى نگاهت گیرد از من فاصله
دیده ام مى بارد اما نم نم و بىحوصله
باز قلب پنجره بر روىمن وا مى شود
باز هم پروانه اى در باغ پیدا مى شود
باز هم لاىکتابم مىنهم یک شاخه یاس
مىکنم بهر پیامى قاصدک را التماس
باز هم در هر شفق دلتنگ و دلگیر مىشوم
باز هم با یاد تو سر شار رو یا مىشوم