وبلاگ :
يادداشت :
پيشكش به خواهرزاده دردونم
نظرات :
1
خصوصي ،
26
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
صليب نقره اي
در هواي دو گانگي ، تازگي چهره ها پژمرد ...بياييد از سايه - روشن برويم ...بر لب شبنم بايستيم ، در برگ فرود آييم و اگر جاپايي ديديم ، مسافر کهن را از پي برويم ...برگرديم و نهراسيم ، در ايوان آن روزگاران نوشابه جادو سر کشيم ...شب بوي ترانه ببوييم ، چهره خود گم کنيم ...از روزن آن سوها بنگريم ، در به نوازش خطر بگشاييم خود روي دلهره پرپر کنيم برخيزيم و دعا کنيم لب ما شيار عطر خاموشي باد ...نزديک ما شب بي دردي است ، دوري کنيم ...کنار ما ريشه بي شوري است برکنيم و نلرزيم پا در لجن نهيم ، مرداب را به تپش در آييم آتش را بشوييم ، ني زار همهمه را خاکستر کنيم ...قطره را بشوييم دريا را در نوسان آييم و اين نسيم ، بوزيم و جاودان بوزيم و اين خزنده خم شويم و بينا خم شويم و اين گودال فرود آييم و بي روا فرود آييم ... بر خود خيمه زنيم سايبان آرامش ماييم ...ما وزش صخره ايم ما صخره و زنده ايم ...ما شب گاميم ما گام شبانه ايم ...پروازيم و چشم به راه پرنده ايم ...تراوش آبيم و در انتظار سبوييم ...بياييد از شوره زار خوب و بد برويم چون جويبار آيينه روان باشيم به درخت ، درخت راپاسخ دهيم و دو کران خود را هر لحظه بيافرينيم ، هر لحظه رها سازيم ...برويم ، برويم و بيکراني را زمزمه کنيم