امروز باز در پس پرده زلال اشک ![]()
![]()
در پشت پلک هايم او را نگريستم
يادش وجودم را عطراگين نمود
طنين صدايش تمام وجودم را در برگرفت![]()
![]()
و من چون جوانه اي مي مانم
که سر از خاک بر مي دارد
رو به سوي نور
و حجم سرد توده خاک را
با ريشه هايي که زلال آب را جستجو مي کند ![]()
![]()
با اراده پشت سر خواهم گذاشت
و او را در هر لحظه با تمام وجود
جستجو خواهم کرد
او که مرا به آسمان پيوند خواهد داد![]()
![]()
و من جرعه جرعه نور مي نوشم
تا بدانم براي زيستن
بايد قلبي تپنده داشت
بايد حرکت کرد![]()
![]()
بايد چون دانه جوانه زد.
.....![]()
![]()
الهي!
دلهايمان را پس از آنکه ![]()
![]()
به سوي نور فراخواندي
و آسمان را نشانش دادي
ما را به سوي خويش فرا خوان
يارمان نما ![]()
![]()
که در تاريکي نمانيم
و راه را گم نکنيم
الهي !
خورشيد رحمتت را بر ما بتابان
که تو بخشنده و مهرباني ![]()
![]()