نميخواستم مثل اشکاش يه روز از چشاش بيفتم
ندونستم زيره پاهاش سنگي بي قيمتو مفتم
آرزوم بود باوجودم مثل روحم آشنا شه
واسه فرياد غرورم باله پروازه صداشه
چي شده اون همه احساس اينو هرگز نميدونم
ديگه بسمه شکستن نميخوام عاشق بمونم ...!!!
گمشدم تو شب چشماش بلکه عاشقم بدونه
واسه سر سپردگي هاش ديگه لايقم بدونه
اما امروز يه غريبس که فقط به من ميخنده
دلو ديوونه ميدونه درو ديوونه ميبنده
چي شده اون همه احساس اينو هرگز نميدونم
ديگه بسمه شکستن نميخوام عاشق بمونم ...!!!
ممنون كه بهم سر زدي...