وبلاگ :
يادداشت :
جمعه ها ي تكراري
نظرات :
5
خصوصي ،
71
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
جوونك
روشني است آتش درون شب
و ز پس دودش
طرحي از ويرانه هاي دور.
گر به گوش آيد صدايي خشك:
استخوان مرده مي لغزد درون گور.
***
دير گاهي ماند اجاقم سرد
و چراغم بي نصيب از نور.
***
خواب دربان را به راهي برد.
بي صدا آمد كسي از در،
در سياهي آتشي افروخت.
بي خبر اما
كه نگاهي در تماشا سوخت.
***
گر چه مي دانم كه چشمي راه دارد با فسون شب،
ليك مي بينم ز روزن هاي خوابي خوش:
آتشي روشن درون شب.