به نام خالق آيينه و گلخداوند شقايق ياس و سنبلبه نام او که خود عاشقترين استميان مهرورزان بهترين استبه نام او که اغاز اقاقي استو نامش تا هميشه سبز و باقي استبه نام خالق فرهادو شيرينبه نام قلب پاک ويس و رامينبه نام ليلي و مجنون عاشقبه نام عطر سر شار شقايقبه نام نامي عشق و ترانهبه نام هر چه حرف عاشقا نهبه نام تو به نام حضرت دلچراغان گشته با تو ساحت دلبگو با من که آغازت کجا بودشروع و سمت پروازت کجا بودتو از سمت عبور شاپرکهاتو از خواب لطيف قاصدکها
تو از يک لحظه ي ناب و صميميتو از يک قصه ي خوب و قديميتو از آغوش گرم يک شقايقتو از مهماني يک صبح صادقتو از تصوير يک رويا رسيديتو مثل يک غزل زيبا رسيديتو يعني خلوتي دور از هياهوتو يعني يک غزل از عطر گيسوتو يعني يک دريچه رو به مهتابتو يعني يک شب رويايي و نابتو يعني ساحل آبي درياتو يعني که سحر آغاز فرداتو وقتي مي رسي عين زلاليتو ان ممکن ترين سمت محاليتو وقتي ميرسي يعني که اغازشروع قصه ي زيباي پروازتو مثل عشق در من ر يشه داريتو با من الفتي ديرينه داريتوئي آن اتفاق تازه ي منهمان سر شار بي اندازه ي منتو روياي گل ارکيده هستيتمناي دلي تبديده هستيتو آغاز تمام فصلهاييقشنگ ساده ي بي ادعاييزلالي مثل آغاز قناريشبيه لحظه هاي عشق جاري
نگاهت ابتداي آسمانهاستسر آغاز تمام کهکشانهاستصدايت مخمل سبز بهار استبهار هم با صدايت ماندگار استتو را اي ناگهان هر ترانهتو را اي اتفاق شاعرا نهتو را اي آن زلال خوب احساستو را اي ابتداي هر گل ياستو را ميخواهم اي شرجي ترينمتو را اي تا ابد شرقي ترينمتو را اي آن محال ناگزيرمتو را اي التهاب دلپذيرمتو را که مثل گل بي انتهايي تماشايي ترين فصل خداييتو را ميخواهم و يک جرعه رويايکنار سفره اي از جنس دريا